هک رشد

طوفان فکری (Brainstorming) چیست و چگونه باید انجام داد؟

طوفان فکری چیست و چه کاربردی دارد؟ تکنیک های آن کدامند؟

همه چیز درباره طوفان فکری: در دنیای ما افراد در مواجهه با مسائل و اتفاقات مختلف، راه حل های اختصاصی خود را ارائه می دهند و این یک رویکرد کاملا عادی در برخورد با اتفاقات روزمره و محیط است، آنچه افراد موفق و کاربلد را با افراد معمولی متمایز می کند، خلاقانه و بکر بودن این راه حل ها است.

پس برای موفقیت نیاز داریم تا یک واکشن خلاقانه و بکر را در مقابل وقایع از خود نشان دهیم، رفتاری که به ذهن افراد معمولی هم خطور نمی کند. برای رسیدن به چنین موقعیتی باید از روش ها و تکنیک های جهانی به اثبات رسیده جهت ایده پردازی استفاده کنیم که یکی از این تکنیک ها ایده پردازی گروهی یا روش طوفان فکری (Brainstorming) است.

همه ی ما می دانیم که طوفان فکری یک فرآیند خلاقانه است که افراد دور هم جمع می شوند تا با همفکری یک مشکل خاص را حل کنند. لازم به ذکر است که ایده پردازی گروهی کار جدیدی نیست، اما بعنوان یک نوع خلاقیت یا فرآیند خلاقانه رسما مطرح نشده بود تا اینکه اسطوره ی دنیای تبلیغات، الکس آزبورن در سال 1948 در کتاب “قدرت خلاقیت” به تفصیل به شرحش پرداخت.

4 قانون اساسی طوفان فکری

همانطور که در متن بالا اشاره شد، آزبورن در کتاب قدرت خلاقیت، طوفان فکری را بعنوان یک فرآیند ایده پردازی خلاقانه معرفی کرد و نامی که برای آن انتخاب کرد، تفکر خلاق بود. در ادامه به معرفی 4 اصل بنیادی طوفان فکری می پردازیم.

  1. تمرکز بر کمیت
  2. انتقاد ممنوع!
  3. تشویق تفکر نابهنجار
  4. بسط و تکمیل ایده های یکدیگر

الکس آزبورن این فرآیند 4 مرحله ای را طوفان فکری (Brainstorming) نامید. در این محتوا قصد داریم با مفهوم طوفان فکری آشنا شویم و از آن در زمینه های مختلف استفاده کنیم. پس در ادامه همراه ما باشید و نظرات خودتان را حتما با ما در میان بگذارید.در واقع این روزها هرجا صحبت از طوفان فکری می شود، منظور همان چیزی است که الکس آزبورن آنرا در ابتدای متن تعریف کرده است:

طوفان فکری یعنی چندین نفر را برای ایده پردازی درباره ی یک مشکل خاص دور هم جمع کنید.

از نگاه منطقی اگر یک نفر بتواند 5 ایده بدهد، پس دو نفر باید 10 ایده بدهند، اما در فرآیند طوفان فکری اینطور نیست و شرایط ارائه ایده بر اساس افراد و اهداف کاملا متغییر می باشد. عوامل زیادی در موفقیت طوفان فکری موثر هستند، اما یک نکته را باید در نظر داشته باشید که طوفان فکری یک فرآیند بوده و ما در تیم ها این فرآیند را اغلب نادیده می گیریم، و با توجه به حجم کارها و شرایط زمانی محدود، باعث می شود بسیاری از فرآیندهای طوفان فکری را کلا کنار بگذاریم. اما جالب است بدانید که اگر این فرآیند را متعهدانه انجام بدهید، ایده های بیشتری و بهتری نسبت به وقتی که تنهایی ایده پردازی می کنید، به دست می آورید.

تنها باشیم یا با تیم؟

وقتی تنهایی ایده پردازی می کنید، هیچ مخالفی ندارید که درباره ایده های شما نظر بدهد و کیفیت آنرا ارزیابی کند. اما اگر چند نفر را برای ایده پردازی دور هم جمع کنید، امکان این کار فراهم می شود. در واقع می توان اینطور بیان کرد که جذابیت جلسات طوفان فکری( طوفان فکری – بارش فکری – Brainstorm) به نفرات حاضر در جلسه است. همانطور که می دانید هر فردی طرز فکر، نگرش، دیدگاه و تجربه های خاص خودش را دارد. بنابراین درک پویایی ایده پردازی گروهی، لازمه ی درک استراتژی طوفان فکری موفق است. بر اساس نظر روانشناسان انسان ها ذاتا دوست دارند با بقیه موافقت کنند، اما باید توجه داشته باشید که مطرح کردن ایده های متناقض مستلزم اقدام هدفمند می باشد. اما موافقت کردن با دیگران بسیار سهل و آسان است.

برای اینکه جلسات طوفان فکری مثمرثمر داشته باشید، افراد باید دیدگاه های مختلفی را مطرح کنند و همه باید پذیرای نظرات مختلف باشند تا گروه پویایی داشته باشید. اما از نظر روانشناسی چون تمایل داریم موافق نظرات دیگران باشیم، باید با برنامه ریزی حساب شده افراد را در فضایی قرار بدهیم که دیدگاه های مختلف یکدیگر را تعرض به حساب نیاورند و دچار سوء برداشت نشوند. باید به این نکته هم توجه داشته باشید که طوفان فکری اغلب در محیط کار، که افراد پست ها و سمت های مختلفی دارند انجام میشود و این مسئله اغلب باعث میشود حتی درصد موافقت نیز بالاتر برود.

خیلی از افراد تمایلی ندارند که با رئیس خود مخالفت کنند، بنابراین در این شرایط استراتژی طوفان فکری موثرتر خواهد بود که ایده های مختلف را تشویق کنند، استراتژی که از حداکثر ظرفیت افراد استفاده می کند و به آنها امکان می دهد به نظرات همدیگه اتکا کنند، حتی اگر با ایده های قبلی تناقض داشته باشند.

در جلسه طوفان فکری همه با هم مساوی هستند و هیچ عنوان و سمتی وجود ندارد، مگر افرادی که در حال طوفان فکری هستند.

این یک اصل برای تمامی جلسات طوفان فکری موفق می باشد، شاید برای شما هم پیش آمده باشد که ایده پردازی تنهایی بهتر از گروهی جواب داده باشد و نتایج مثبتی نیز در پی داشته باشد، اما باید در نظر داشته باشید که هر دو روش مزایا و معایب خودش را دارد بعنوان مثال:

  • وقتی تنهایی ایده پردازی می کنیم به کل فرآیندش تسلط داریم پس کیفیت ایده پردازی و تصمیم گیری اصلا زیر سوال نمی رود.
  • اما وقتی گروهی ایده پردازی می کنیم، توجه به ساختار این فرآیند ضرورت پیدا میکند.

به همین دلیل داشتن طرح و برنامه برای جلسات طوفان فکری بسیار مهم تر از این است که چند نفر را در یک اتاق دور هم جمع کنیم و امیدوار باشیم که معجزه ای رخ بدهد. اگر برای طوفان فکری هدف داشته باشید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید، ایده پردازی گروهی واقعا نتیجه بخش میشود.

در واقع هدف از طوفان فکری حل مشکل نیست، بلکه ارائه ی احتمالات است.

حل مشکل بعد از مراحل ایده پردازی و ارائه احتمالات است که با جمع بندی های دقیق تر می توانید موارد مهم را بسط داده و با جزئیات بیشتری پیش بروید.

انواع تفکر در طوفان فکری

برای درک بهتر طوفان فکری و رسیدن به نتایج متناسب با هدف، می بایست در ابتدا با انواع تفکر آشنا شوید:

  1. تفکر واگرا (Divergent): یعنی رسیدن به ایده ها و گزینه های مختلف
  2. تفکر همگرا(Convergent): یعنی رسیدن به یک راه حل

هدف از بارش فکری، صرفا رسیدن به گزینه های مختلف است که حتی ممکن است نقص داشته باشند. اگر شما از ابتدا درک صحیحی از بارش فکری داشته باشید و آنرا بعنوان یک فرآیند در نظر بگیرید که با مراحل مشخص و تک به تک باید اجرا شود تا نتیجه بخش باشند و اینکه محصول نهایی این فرآیند ارائه احتمالات است نه راه حل، کار شما به مراتب بهتر پیش خواهد رفت و خروجی عالی خواهید داشت.

اهداف جلسات طوفان فکری

اغلب جلسات بارش فکری قبل از شروع محکوم به شکست هستند. چون به اشتباه فکر می‌کنیم ایده‌پردازی گروهی به سادگی ایده‌پردازی انفرادی می باشد، پس بدون آمادگی وارد گود می شویم. اما درست مثل هر کار خلاقانه‌ی دیگری، هرچه بیشتر آمادگی داشته باشید به نتایج بهتری می‌رسید. آمادگی برای جلسه‌ی بارش فکری سه فاز دارد: “فاز قبل از جلسه، وسط جلسه و بعد از جلسه”

  • هدف از فاز قبل از جلسه: آماده کردن شرکت کننده‌ها برای چالش پیش رو می باشد.
  • هدف وسط جلسه: آمادگی برای فراز و نشیب‌های غیرقابل پیش بینی ناشی از طرز تفکر شخصی افراد برای حل مسئله‌ است.
  • هدف بعد از جلسه آماده‌سازی: آماده کردن خودتان و گروهتان برای بارش فکری بعدیه

حالا می خواهیم در این مقاله، 13 قانون بارش فکری موثر را به شما ارائه بدهیم که آمادگی برای هر سه فاز قبل، وسط و بعد از جلسه را در بر می گیرد، این قوانین پایه و اساس یک جلسه‌ی ایده‌پردازی سازنده هستند و چند اصل و عمل را دربرمی‌گیرند. همه ی ما می دانیم فضای هر جلسه‌ی طوفان فکری متفاوت می باشد و ممکن است نتوانید تمام توصیه‌ها را عملی کنید، اما اگر این قوانین را تا جایی که می توانید دنبال کنید، بیشترین و بهترین ایده‌ها را از گروه های بارش فکری بدست خواهید آورد.

13 تکنیک خارق العاده برای مدیریت بهتر تیم طوفان فکری

1. هر تیم طوفان فکری چند نفر است؟

اغلب تصور می شود هر چه تعداد افراد جلسات بارش فکری گروهی بیشتر باشد،‌ ایده‌ها هم بیشتر خواهد شد که البته منطقی به نظر می رسد! اما این اتفاق به ندرت پیش می آید.  در حقیقت، اغلب اوقات عکس این ماجرا اتفاق می افتد. هنوز هم شاهدیم که گروه‌های 10 تا 20 نفره‌ی بارش فکری به اتاق کنفرانس بزرگی دعوت می شوند و از آنها خواسته می شود تا ایده های خود را ارائه دهند. با افزایش تعداد افراد گروه، پویایی گروه چند برابر می شود، اما از طرف دیگر افراد می توانند به راحتی خودشان را پنهان کنند چون نظراتشان خواسته نمی شود و اصلا چه شخصی صدای این افراد را در اتاق به آن بزرگی می شوند؟ و جالب تر این است که در این صورت، احتمال قضاوت ایده‌ها و نیز قضاوت شخصی بیشتر خواهد شد. پس چه لزومی دارد یک نفر خودش رو مضحکه‌ی بقیه کند و آبروی خودش را در مقابل بقیه ببرد؟

به بیان ساده، تعداد شرکت‌کنندگان جلسه‌ی بارش فکری یک حد مشخصی دارد. هر چند در مورد تعداد افراد حاضر در جلسه‌ی بارش فکری اختلاف نظر وجود دارد، اما به صورت تجربی بین 5 تا 7 نفر مناسب است و این تعداد به هر کسی امکان نظر دادن می دهد و در جمع کاملا دیده می شود. به این ترتیب، دیدگاههای مختلفی داریم و در عین حال تکرار دیدگاه ها به حداقل می‌رسد. در چنین گروهی به سادگی می‌توان اطمینان پیدا کرد که همه نظرات خودشان را فارغ از نقد شدن به اشتراک می‌گذارند و ارتباط گروهی و فردی نیز راحت‌تر می شود، و ایده‌های شما با قواعد بقیه هم بررسی خواهند شد.

جمع بندی: هرچند گاهی ممکن است تعداد افراد حاضر در جلسات بارش فکری از این بیشتر یا کمتر باشد،‌ اما باید 5 تا 7 نفر را هدف قرار بدهید.

2. ارتباط خود را با غیرهمفکرها بیشتر کنید!

آدم‌ها معمولا تمایل دارند دور و برشان را با همکفرهای خود پُر می‌کنند، حلقه‌ی دوست هایتان را در نظر بگیرید که اکثر دیدگاهها و نگرششان با شما یکی است و تجربه‌های مشترکی دارید، به همین دلیل خیلی وسوسه‌انگیز است که پنج تا هفت نفر جلسات بارش فکری خود را با آنهایی که مثل شما فکر می‌کنند، پر کنید. اینطوری خطر قضاوت و مخالفت کمتر خواهد شد و اطلاعات بیشتری بدست می آورید.  اما باید این وسوسه را از خودتان دور کنید، اگر گروه بارش فکری خود را با افرادی که طرز فکر متفاوتی با شما دارند پر کنید، موفق‌تر خواهید بود.

انتخاب شرکت‌کننده‌ها یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های بارش فکری است، طبیعی است که فکر کنید اگر شرکت کننده‌های واحد خلاقیت(واحدی که تمرکز بر روی ارائه ایده های مختلف دارند) بیشتر باشند، ایده‌های بهتری می‌گیرید. اما واقعیت این است که هر کسی دیدگاه و تجربیات خاص خودش را دارد. پس کارمندهای واحدهای مختلف و حتی افراد خارج از شرکتتان را به جلسه‌ی بارش فکری دعوت کنید، هرچه این دیدگاه ها و تجربه‌ها متنوع‌تر باشد برای شما بهتر خواهد بود. تنها لازمه‌ی یک شرکت‌کننده‌ی ایده‌آل، تمایلش به گفتن چیزهای احمقانه‌ست. یادتان باشد هدف احتمالات است نه راه‌حل.

منظور از احتمالات چیست؟ احتمالات یعنی وقتی ایده‌ها کاملا شکل نگرفته‌اند. در این مواقع شرکت کنندگان باید تمایل داشته باشند ایده‌هایی را مطرح کنند که هنوز دقیقا نمی دانند چیست؟! این احتمالات بذرهای ایده‌هایی را می کارند که اغلب یک نفر دیگر در گروه با دیدگاه و تجربه‌ی شخصی خودش عامل رشدشان می شود.

جمع بندی: جلسات بارش فکری خودتان رو با افرادی پر کنید که مایل هستند درباره این ایده‌های خام با یکدیگر گفتگو کنند تا در نهایت سبد احتمالات شما پرتر شود.

3. قبل از ورود به جلسات طوفان فکری حتما آمادگی لازم را داشته باشید!

تا حالا پیش آمده که پشت میز مشغول کار باشید و یک عالمه کار بر سر شما ریخته باشد که باید در موعد مقرر تحویل بدهید و یکباره یک نفر به سراغ شما می آید و از شما می‌خواهد در اتاق کنفرانس به جلسه‌ی بارش فکری و ایده‌پردازی برای یک پروژه‌ی دیگر ملحق شوید؟

ایده‌پردازی برای یک پروژه‌ی دیگر که اطلاعات کمی از آن دارید، درحالیکه کلی کار بر سر شما ریخته شده است و باید در موعد مقرر ارائه دهید، چیزی نیست که در حال حاضر از آن استقبال کنید. اما بدون اینکه علاقه داشته باشید به این جلسه می روید. در این صورت، اصلا حضور موثری خواهید داشت؟ چند تا ایده می دهید؟؟ یا اصلا ایده های شما به درد می‌خورند؟؟ احتمالا جواب شما به تمام این سوالات این است که “نه خیلی”! دلیلش این است که چه از نظر کار شخصی تان و چه ایده‌پردازی برای یک نفر دیگه آمادگی پیدا نکرده اید، به همین دلیل بارش فکری نباید بدون اطلاع قبلی باشد. پس به جای اینکه به یکباره شرکت کننده‌ها را با جلسات بارش فکری غافلگیر کنید، حداقل از دو روز قبل به آنها خبر بدهید.

وقتی از شرکت کننده ها برای جلسه‌ی بارش فکری دعوت می‌کنید،‌ دو مورد را متذکر شوید:

  1. اول اینکه می‌توانند از جلسه انصراف بدهند.
  2. دوم اینکه خیالشان از بابت مشخصات پروژه راحت باشد، زیرا اطلاعات لازم را درباره‌ی پروژه به آنها می دهید.

دادن حق انصراف از شرکت در جلسه به افراد امکان انتخاب می دهد نه اینکه اجباری در کار باشد و طبیعتا به این روش بیشتر درگیر جلسات و ارائه ایده های مختلف خواهند شد چون انتخاب خودشان بوده، و وقتی مشکل را مختصرا برای آنها توضیح می دهید، به آنها زمان بدهید تا آگاهانه یا نا آگاهانه حلش کنند. لازم به ذکر است که فرآیند حل مسئله برای بزرگتر ها زمان بر است، ما وقتی با مشکل مواجه می شویم به طور ناخودآگاه دنبال راه‌حل میرویم. پس باید از قبل مشکل را برای افرادی که قصد دارند در جلسه بارش ذهنی شرکت کنند توضیح بدهید تا جرقه‌ی ایده‌‌ها در ذهنشان زده شود و بعد به جلسه‌ی بارش فکری وارد شوند.

جمع بندی: با دادن حق انتخاب و اطلاعات لازم برای شرکت در جلسه به شرکت کنندگان، این امکان را می دهید تا بهترین و بیشترین ایده‌ها رو به شما ارائه بدهند.

 

4. زمان جلسات را مدیریت کنید

این موضوع که بیشتر شرکت کنندگان جلسه‌ی بارش فکری برای حل مشکل خودشان آنجا نیستند راحت فراموش می شود!! آنها آنجا هستند تا با ارائه ایده های متفاوت مشکل یک نفر دیگر را حل کنند. اما پشت میز کار خودشان که برگردند مشکلات شخصی خودشان را دارند. اگه قرار باشد جلسه‌ی بارش فکری با رسیدن به راه حل مشخص و مناسب تمام شود، پس هدف جلسه می شود ارائه‌ی ایده‌های مورد نظر نه ایده‌های جدید. زیرا ایده‌های مورد نظر جای انکار ندارند و این باعث می شود جلسه زودتر تموم شود. اینطور چارچوبی برای یک جلسه‌ی ایده‌پردازی موثر، مناسب نیست.

در عوض، مدت جلسه را به شرکت کنندگان اطلاع بدهید، هرچند مدت جلسات بسته به شرایط فرق می کند،‌ اما یک ساعت و نیم تا دو ساعت استاندارد می باشد. با این شرایط فرصت کار روی اطلاعات ورودی و نتایج نهایی فراهم می شود و زمان کافی برای کار بر روی ایده‌های یکدیگر پیدا می‌کنید. همان اول که شرکت کننده‌ها را از جلسه مطلع می‌کنید، مدت دقیق جلسه را به آنها اعلام کنید، این کار به آنها امکان می دهد کارها و وظایفشان را بر آن اساس برنامه‌ریزی کنند و در طول جلسه‌ی بارش فکری حواسشان کاملا به شما باشد.

جمع بندی: اول جلسه مدت زمانش را به افرادی که قصد دارند در جلسه شرکت کنند یادآوری کنید و به آن پایبند باشید، اگر برای وقتشان ارزش قائل شوید،‌ آنها هم برای وقت شما ارزش قائل می شوند و در طول جلسه‌ی بارش فکری بیشتر از خودشان مایه می‌گذارند.

 

5. بر روی ورودی های جلسه طوفان فکری تمرکز کنید

بهترین ایده‌ها در ابتدای جلسه‌ی بارش فکری ارائه می شوند یا انتهای جلسه؟؟

معمولا هرچه بیشتر روی ایده‌های یکدیگر کار کنید و درباره‌ی مشکل صحبت کنید، ایده‌های بهتری شکل می گیرد، چرا که همه ی افراد حاضر در جلسه مشکل را بیشتر موشکافی می کنند. این کار مثل تعریف کردن داستان یک فیلم می باشد که یک نفر در دو یا سه جمله برای شما تعریف کند تا متوجه شوید که موضوع فیلم چیست؟! و چه اتفاقاتی رخ داده است؟!  یا اینکه خودتان به سینما بروید و غرق داستان فیلم بشوید. اینطوری با شخصیت‌ها و انگیزه هایشان آشنا خواهید شد و با کلیت داستان و لوکیشن هایی که مشاهده می کنید ارتباط برقرار می‌کنید و خلاصه در دل داستان و جزئیات فیلم قرار می‌گیرید. ایده‌پردازی هم به همین شکل است.

جلسه‌ی بارش فکری معمولا با شرح مسئله شروع می شود و سپس از شما می‌خواهند که ایده‌های خودتان را بیان کنید، اما می توانید این روش را امتحان کنید تا قبل از اینکه به ایده‌های خروجی و نهایی برسید،‌ اول روی ورودی‌ها کار کنید. شرکت کنندگان را با مشکل آشنا کنید، روی مخاطب یا صنعت خاص تمرکز کنید و دنبال خصوصیات یا توصیفاتی از آنها باشید، یک تخته وایت برد را با اطلاعات جانبی مثل چیزهایی که مخاطب‌هایتان دوست دارند یا جایی که می روند پر کنید. از آنها بپرسید چه احساسی در مورد مشکلی که سعی دارید حل کنید دارند، مثلا فرض کنید می خواهید یک کمپین تبلیغاتی برای یک محصول برای سگ‌ها راه بندازید، به جای اینکه با سوالات بدیهی مثل “کسی درباره‌ی این کمپین ایده‌ی خاص داره؟” شروع کنید. خوبه که با مخاطب نهایی شروع کنید و مثلا بپرسید “این افراد با سگ های خود چه کار می‌کنند؟”، یا اینکه “با سگ های آنها کجا می روند؟”، یا حتی اینکه “چه احساسی نسبت به سگ های خود دارند؟”

به این شکل یک چارچوب ذهنی برای مخاطب های خودتان در نظر می‌گیرید، حالا که توضیحات لازم را درباره‌ی کمپین و مخاطب هدف دادید اگر بپرسید کسی ایده‌ی خاصی درباره‌ی این کمپین دارد؟ شرکت کننده‌ها اطلاعات ملموسی دارند که درباره‌اش نظر بدهند، اینطوری شرکت کننده‌ها را مستقیم می‌برید داخل سینما نه اینکه فقط داستان فیلم را برای اونها تعریف کنید.

جمع بندی: یک سوم اول جلسه‌ی بارش فکری را به اطلاعات ورودی و دو سوم آخر را به ایده‌ها اختصاص بدید، اینطوری شروع پربارتری خواهید داشت و ایده‌های بهتری می‌گیرید.

 

6. “غافلگیری” تکنیکی برای فرار از یکنواختی

یکنواختی یکی از بزرگترین دشمن‌های ایده‌پردازی موثر و بقیه کارها می باشد، ما بیشتر روزها درگیر کارهای یکنواختی هستیم که برای مسیر زندگی مان تعیین کردیم و هرچند ایده پردازی معمولا کار جالبیه، اما اینکه توجه افراد رو به مشکل جلب کنیم کار سختی است. باید کاری کنید شرکت‌کننده‌ها تمرکز داشته باشند و نترسند، باید انرژی مثبت جلسه‌ی ایده پردازی رو بالا ببرید تا توجه شرکت کننده‌ها رو جلب کنید، به لطف تلاش‌های عصب شناس معروف، ولفرام شولتز، می‌دونیم چطور احساساتمون رو تا بیشتر از 400 درصد بالا ببریم: “غافلگیری چاره‌ی کاره”

پس چاشنی غافلگیری رو به جلسات بارش فکری اضافه کنید. برای هر جلسه یه چیز غافلگیر کننده توی چنته داشته باشید که می‌تونه یه اسنک ساده یا یه تغییر دکور پیچیده باشه، می‌تونید مثل مخاطب‌هاتون لباس بپوشید یا وسایل مرتبط با مشکل کاری‌تون رو بیارید تا شرکت کننده‌ها رو درگیرش کنید. هر چیزی توی چنته دارید رو پیش خودتون نگه دارید، اینطوری نه فقط انرژی مثبت جلسه‌ی بارش فکری رو بالا می‌برید، بلکه این مدل غافلگیری رو به ویژگی رهبری خودتون اضافه می‌کنید و سودش رو می‌برید. به این ترتیب، دفعه‌ی بعد که جلسه‌ی بارش فکری ترتیب میدید،‌ مشارکت بیشتر و راحت‌تری خواهید داشت، مردم دوست دارند کنار اونهایی باشند که به کارشون علاقه دارند. هیچی مثل یه چاشنی مثبت و هوشمندانه که برای کارتون لزومی نداره توجه بقیه رو جلب نمی‌کنه، پس می‌تونید با اضافه کردن چاشنی غافلگیری مشارکت شرکت کننده‌ها رو بالا ببرید.

 

7. آغازی طوفانی و خلاقانه

سام هاریسون خلاق گفته بارش فکری برای این اینطور اسمی داره که باید پویا و طوفانی باشه، طبیعتا می خواهید جلسه‌ی ایده‌پردازی فعال و پویایی داشته باشید اما همانطور که از درس فیزیک یاد گرفتیم، اجسام بی‌حرکت تمایل دارند بی‌حرکت بمانند، در مورد ذهن خلاق هم همینطوره. اگه می خواهید شرکت‌کننده‌ها آزادانه و خلاقانه فکر کنند، بهتره آتش‌ بازی رو با یک مسابقه‌ی خلاقانه شروع کنید، یادتون باشه شرکت‌کننده‌ها درگیر کار دیگه‌ای مثل کار یا جلسات خودشان یا کمک به حل یک مشکل دیگر بودند، می توانید با یک کار خلاقانه بین مشغولات قبلی و کاری که الان قراره انجام بدن فاصله بندازید.

قبل از این که وارد جزئیات مشکل شوید، 10 دقیقه وقت گذاشته و جلسه را با یک کار خلاقانه شروع کنید، این کار می تواند به سادگی خط‌ خطی کردن تا پیچیدگی یک تمرین ساخت و ساز باشد، من خودم در ابتدای جلسات بارش فکری، از شرکت‌کننده‌ها می خواهم با امکانات موجود، دفتر و خمیربازی آدمک بسازند، میزکارهای فوق مدرن بکشند، نقاشی کنند و با کلمات و عبارات مشخص شعر تبلیغاتی بنویسند، یک داستان رو از وسطش به بعد بسازند یا با یک شرکت کننده‌ی دیگه بداهه‌گویی کنند.

سعی کنید این کارهای خلاقانه حول موضوعی باشد که در آن جلسه برایش دنبال راه‌حل هستید یا حداقل شبیه به همان مشکل باشد، مثلا در شروع جلسه‌ی بارش فکری برای ایده‌پردازی حول یک کمپین تبلیغاتی صنعت طیور، جلسه را با تمرین خلاقانه‌ی “و، پس، اما” شروع کنید، به این ترتیب که شرکت‌کننده‌ها رو به گروه های دو نفره تقسیم کرده و اول یک داستان را به آنها بدهید.

داستان اینطور آغاز میشد “سگ خود را برده اید پیاده‌روی که یک دفعه یک چیز جالب پیدا می کند…” جمله‌ی اون گروه باید با “و” شروع بشه و جمله‌ی این گروه با “پس” و این یکی با “اما” تا اینطوری با همدیگه صحبت کنید، فقط کلمات اول جمله باید به طور متناوب با “و”، “پس” و “اما” شروع بشه.

این که جملات مثل یک توپ والیبال بین دو نفر رد و بدل بشه، به شکلگیری ساختار داستان کمک کرد، بعد از پنج دقیقه از اونها خواستم آخرین جمله‌شون رو بگن، “آخرین جمله‌ات چی بود؟”

“پس یک نفر که توی خیابون ویولون بزرگی دستشه”، “آخرین جمله‌ات چی بود؟” “و مسئله‌ توپه”

“آخرین جمله‌ات چی بود؟” “اما کیفیت ژله به قوامشه”

بدون‌شک موضع گروهها خیلی فرق داشت، من این واقعیت رو با جلسه‌ی بارش فکری که قرار بود شروع بشه مقایسه کردم. می‌خواستم بفهمن ممکنه همه از یک نقطه شروع کنیم اما اگه بخوایم هر راهی رو امتحان کنیم، از جاهای خیلی مختلفی سردرمیاریم

اگه جلسه رو با یک کار جالب شروع کنید، تنش و فشاری که معمولا با حل مشکل همراهه رو کم و حدود جلسه رو تعیین می‌کنید، اگه دنبال تمرین‌های خلاقانه‌ی نمونه هستید، تعدادی از این تمرین‌ها به همراه صدها تمرین دیگه در پوشه منابع این دوره وجود داره.

 

8. افزایش قدرت ایده پردازی با بازی

به نظرتان کی ایده‌های بیشتری به ذهنتان می رسد؟ وقتی در مقابل کامپیوتر سخت در تلاشید مشکلی که دارید را حل کنید یا وقتی ذهن آروم‌تر و استرس کمتری دارید؟ اگه جزو استثنائات نباشید، احتمالا حالت دوم بهتر برای شما جواب می دهد. وقتی ذهن ما آزاد باشد، می توانیم ایده‌های بیشتری بدهیم مثل وقتی مشغول بازی هستیم، خلاقیت و بازی خصوصیات مشترک زیادی دارند. یعنی داشتن ذهنیت مثبت، هدف مشخص، غلبه بر موانع و کاهش پیامدها، پس منطقیه که اگه بازی رو وارد جلسه بارش فکری کنید، ایده‌های بهتر و بیشتری خواهید گرفت. خصوصیت اصلی ایده‌پردازای موثر کاهش پیامدهاست.

موقع بازی کردن بدترین اتفاقی که ممکنه بیفته باخته و اینطور نیست که یک نفر از سمتش عزل بشه یا شغلش رو از دست بده، توی بازی از باخت که بدتر نداریم، پس چرا خطر نکنیم؟ در مورد بارش فکری هم همینطوره، باید از شرکت‌کننده‌ها بخواید خجالت رو به جون بخرند و راههای پرخطر رو امتحان کنند، پس هر کاری بشه برای کاهش پیامدهای این کار کرد قابل قبوله

بازی طرفدار این نوع تعامله چون نتیجه هر چی باشه پیامد خاصی نداره، بعلاوه، تحقیقات نشون میده وقتی با دست‌هامون مشغول کاریم، فکرمون آزادتره. پس ماژیک، پلاتو، لگو و وسایل هنری و کاردستی رو توی جلسه داشته باشید. بذارید بازی کنند و نقاشی بکشند. همچنان که حواستون به موضوع اصلی جلسه هست، به هر طریقی که می‌تونید جلسه رو پرنشاط کنید، هر چه جلسه با‌نشاط‌تر باشه، مشارکت شرکت‌کننده‌ها بیشتر میشه، اگه انرژی و پویایی جلسه پایین آمد، سریع یک بازی پیشنهاد کنید تا دوباره بالا بره.

مثلا در مورد ایده‌پردازی برای صنعت حیوانات خونگی، می‌تونیم از یک بازی مدت‌دار استفاده کنیم مثل این یکی که ۶۰ دقیقه زمان دارید که تا می‌تونید اسم سگ که با حرف “م” شروع میشه بگید “آماده‌اید؟ بازی شروع شد” هرچند این کار مستقیما ایده‌های بیشتری برای مشکل موجود نمیده، فضای جلسه رو عوض می‌کنه و اونها رو دوباره درگیر ایده‌پردازی می‌کنه. یکی دیگه از تکنیک‌هایی که فضای جلسه رو بانشاط‌تر می‌کنه، تشویق علنیه، وقتی یک ایده‌ی خوب مطرح میشه، آشکارا واکنش مثبت نشون بدید. حتی به ایده‌های معمولی هم واکنش عمیق نشون بدید تا در جواب ایده‌های بیشتری بگیرید. همه دوست دارند بشنوند ایده‌هاشون عالیه . پس مرتبا بازخورد علنی بدید. تا نشاط و خلاقیت جلسه رو بالا ببرید و کاری کنید شرکت‌کننده‌ها راههای پرخطرتر رو امتحان کنند

 

9. قضاوت ممنوع!

یکی از اصولی که آلکس آزبورن در سال 1948 در کتاب “قدرت خلاقیت” بیان کرده حذف قضاوت ایده‌ها از جلسه‌ی بارش فکریه این موضوع در نگاه اول غیرعملی به نظر میاد چون هر ایده‌ای قابل اجرا نیست پس چرا اصل تمرکزمون رو نذاریم روی ایده‌هایی که مشکل رو کلا برطرف می‌کنند؟

جواب اینه که با این کار ایده‌های احتمالی ناگفته می‌مونند، ایده‌هایی که یه نفر دیگه داره می‌تونه به یک ایده‌ی عالی تبدیل بشه طبیعیه که با درمیان گذاشتن ایده‌ها بخوایم درباره‌اش نظر بدیم حتی ممکنه فایده هم داشته باشه این یعنی تفکر همگرا که برای بررسی ایده‌ای که دارید روش کار می‌کنید ضروریه اما این کار به قیمت کنار گذاشتن تفکر واگرا تموم میشه و راه‌حل‌های زیادی رو از دست میدید واقعا حیفه که این ظرفیت ارزشمند غیرفعال بشه

تفکر همگرا که دامنه‌ی تمرکز رو محدود می‌کنه بحثش از تفکر واگرا که ایده‌ها رو شکل میده و دو هدف داره جداست تفکر واگرا در وهله‌ی اول از هدف اصلی بارش فکری که رسیدن به احتمالاته نه راه‌حل حمایت می‌کنه و در وهله‌ی دوم دنبال ایده‌های غیرمعمول و به اشتراک گذاری اونهاست اینکه هیچ ایده‌ی بدی وجود ندارد، دهه‌ها جزئی از فرهنگ لغت بارش فکری بوده و تعداد معدودی نظرشون اینه که قضاوت ایده‌هایی که مطرح میشه موثره اما عده‌ی کمی فهمیدند که قضاوت ایده‌ها به منابع بیرونی محدود نمیشه قضاوت درونی به اندازه‌ی قضاوت بیرونی به موفقیت بارش فکری لطمه می‌زنه و هر شرکت کننده‌ای یه قاضی درونی داره یه ندای ضعیف درونی توی ذهن هر کسی هست که میگه این ایده خیلی بده و نکنه به بقیه بگیش چون ممکنه فکر کنند احمقی پس این ایده‌های خام اصلا مطرح نمیشن خیلی از ایده‌ها به دلیل ترس از قضاوت شدن اصلا مطرح نمیشن و نگفته باقی می‌مونند

پس نه فقط قضاوت بیرونی، بلکه قضاوت درونی رو هم از جلسه اخراج کنید و با تاکید بر اینکه جلسه برای بررسی احتمالات در نظر گرفته شده شرکت کننده‌ها رو به سکوت قاضی درونی‌شون دعوت کنید تا تموم افکار و ایده‌ها مطرح بشه و بررسی نتایج رو بذارید برای یک وقت دیگه

 

10. مستند سازی کنید

مستندساز یکی از مهم‌ترین نقش‌های هر جلسه‌ی بارش فکری رو به عهده داره، مستندساز وظیفه‌ داره به نحوی از ثبت تموم ایده‌های مطرح شده اطمینان پیدا کنه مستندسازی معمولا روی تخته وایت برد، دفترچه یا لپ تاپ انجام میشه اما اینکه این کار به یک نفر محول بشه چالش‌های زیادی داره

حداقلش اینه که یه نفر نمی‌تونه هم ایده‌ها رو بشنوه و هم جملات بریده رو به شکل طبیعی منتقل و به حرف‌های بقیه اضافه کنه و در نهایت ایده‌ها رو به نحوی مستندسازی کنه که برای کسی که بعدا اونها رو می‌خونه قابل فهم باشه پس برای انجام این کار دیدگاه شخصی خودش رو بکار می‌گیره و ایده رو قبل از اینکه بسط داده بشه تحریف می‌کنه

بعلاوه، مستندساز عملا نمی‌تونه توی جلسه مشارکت داشته باشه چون سخت مشغول جمع‌آوری و ثبت افکاریه که ناگهان به ذهن بقیه خطور می‌کنه پس چرا به جای یک نفر، کار مستندسازی رو به همه محول نکنیم؟

یک رول کاغذ بسته‌بندی از فروشگاه لوازم اداری تهیه کنید و روی میزی که دورش می‌شینید پهن کنید و به شرکت کننده‌ها بگید مستندسازی ایده‌هاشون با خودشونه این کار چند فایده داره اول اینکه صاحب ایده بهترین گزینه برای مستندسازی افکارشه پس اینطوری دست نخورده‌ترین ایده‌ها رو می‌گیرید دیگه اینکه به شرکت کننده‌ها امکان میدید حین گوش کردن دست‌هاشون رو بکار بگیرند اینطوری همه می‌تونند توی بحث مشارکت کنند چون مسئولیت یادداشت‌برداری روی دوش یک نفر نمیفته و آخر جلسه ایده‌های همه رو یکجا دارید و فقط کافیه کاغذ رو رول کنید هرچند ممکنه میز و رول کاغذ همیشه در دسترس نباشه، اما مستندسازی مشترک می‌تونه جلسه رو برای همه پربارتر و لذت بخش‌تر کنه

11. مراقب پایین آمدن انرژی ها باشید

تموم جلسات بارش فکری روال مشابهی دارند، اول جلسه ایده‌ها خوب سرازیر میشن اما با گذشت زمان، کم‌کم نشاط و پویایی جلسه پایین میاد، کم‌کم سر و صداها می‌خوابه و شرکت‌کننده‌ها تلفن‌هاشون رو برمی‌دارند تا ایمیل یا فیسبوک‌شون رو چک کنند، یا ایده‌های خلاقانه رو سریع مرور می‌کنند تا برای ایده‌های جدید الهام بگیرند. هرچه تعامل کمتر بشه، افراد بیشتر معذب میشن طوریکه به همدیگه زل می‌زنند خبر خوب این که هر جلسه این اتفاق میفته پس می‌تونید با آمادگی قبلی فضا رو عوض کنید

دلیل این فضای کسالت‌آور اینه که شرکت‌کننده‌ها درگیر تفکر موازی بودند، تا درست مثل ساخت یک آسمان‌خراش، ایده‌های همدیگه رو ارتقا بدن، با رسیدن به بالای این سازه، دو راه دارید این‌ که به همون ساختمون اکتفا کنید و جلسه رو همونجا تموم کنید یا یک ساختمون دیگه بسازید، اگه راه دوم رو انتخاب کنید، باید مشکل رو یکم تغییر بدید تا یک موضوع جدید برای حل کردن داشته باشند یا مشکل رو از یک زاویه‌ی دیگه بررسی کنید.

مثلا در مورد جلسه‌ی بارش فکری برای تولید محتوای یک سازنده‌ی ابزارهای ساختمان، شرکت‌کننده‌ها تمرکزشون رو روی تولید محتوای ویدئویی مثل نمایش روش‌های جالب استفاده از محصول یا ترفندهای ساخت و ساز واقعی که بشه ضبطش کرد، گذاشته بودند مشتری منتظر همین خط فکری بود اما بعد از حدود یک ساعت کم‌کم سکوت بر جلسه حکمفرما شد، ایده‌های خوبی داشتیم اما همه رشته‌ی افکارشون یکی بود پس موضوع رو عوض کردم تا مشکل جدیدی برای حل کردن داشته باشند این که به جای فکر کردن به سناریوها، روی یک نوع رویداد فکر کنند اینطوری فکرشون از تولید محتوای دیجیتال به تولید محتوای فیزیکی معطوف شد به این ترتیب، ۳۰ دقیقه‌ی بعد ایده‌های واقعا جالبی برای رویدادهای غافلگیرکننده دادند که درست مثل ایده‌های اصلی قابل فیلم‌برداری و اشتراک‌گذاری بود برای حفظ پویایی جلسه، مشکل رو از یک منظر دیگه مطرح کنید.

مثلا نوع رسانه‌ی مورد استفاده رو تغییر بدید یا یک بعد دیگه به مشکل اضافه کنید حتی با ایجاد کوچک‌ترین تغییر در مشکل، می‌تونید یه موضوع جدید به شرکت‌کننده‌ها بدید تا حلش کنند و با اتکا به اون ایده‌های جدید بدن اینطوری سطح انرژی پایین نمیاد و ایده‌ها سرازیر میشند

12. انتظار پاسخ فوری نداشته باشید

ایده پردازهای حرفه‌ای تایید می‌کنند که ذهن خلاق به ساعات کاری پایبند نیست، ضمیر ناخودآگاه به سرعت احتمالات رو بررسی می‌کنه و کارش همینه که مسائل حائز اهمیت رو در دسترس ضمیر خودآگاه قرار بده. این یعنی ممکنه بهترین ایده‌ها خودشون رو در جریان جلسه‌ی بارش فکری نشون ندهند و ساعت‌ها یا حتی روزها بعد به ذهن خطور کنند.

و هرچه شرکت کننده‌ها بیشتر روی جزئیات کار کنند، این ایده‌ها بهتر شکل می‌گیرند همونطورکه شرکت کننده‌ها روی مسائل مطرح شده در جلسه‌ی بارش فکری کار می‌کنند، بهتره یک مکانیزمی برای گرفتن ایده‌های باقیمونده طراحی کنیم برای شروع باید به شرکت کننده‌ها بگید دنبال ایده‌های باقیمونده هستید وگرنه اون ایده‌ها از دست میرند، اما اگه بدونند دنبال ایده‌های بعد از جلسه هستید، به احتمال زیاد اونها رو یه جایی یادداشت می‌کنند.

بعد به اونها بگید برای دادن ایده‌های باقیمونده چقدر وقت دارند و چطور می‌تونند اونها رو به شما منتقل کنند که می‌تونه از طریق ایمیل،‌ پایگاه داده‌ها یا یادداشت کاغذی باشه. درسته در دنیای دیجیتال زندگی می‌کنیم اما ممکنه ترجیح بدید برای جمع آوری ایده‌های باقیمونده حضوری مراجعه کنید یا تماس بگیرید. در حین این کار از اونها به خاطر شرکت در بارش فکری تشکر کنید خیلی اوقات ایده‌هایی که اینجا جمع آوری می‌کنید بهترین از آب درمیان

13. در جلسات طوفان فکری، تشویق کنید

به کارهایی که در طول جلسه از شرکت‌کننده‌ها می‌خواید فکر کنید، این که چند بار از اونها بخواید یک مشکل رو حل کنند خصوصا که اغلب تموم اطلاعات لازم برای فهمیدن کامل مشکل در دسترس نیست بعلاوه، باید با مقداری خلاقیت برای مشکل ایده بدند که طبیعتا خطر شکست ایده‌ها و عملی کردن اونها رو بیشتر می‌کنه

شرکت‌کننده‌ها باید طرز فکرشون رو رو کنند، در حالی که نمی‌تونند اون رو گردن هیچ کس دیگه‌ای بندازند و بارها از اون‌ها خواسته میشه ایده‌های خودشون رو مطرح کنند تا بقیه روی اونها کار کنند اغلب تصور می‌کنیم این کار زیربنای تموم کارهای گروهی و خلاقانه‌‌ست اما این اصلا درست نیست برای بعضی‌ها این یک کار جدیده و ممکنه ترسناک باشه بعلاوه، بعضی‌ها توی این کار نسبت بقیه بهترند یا راحت‌تر با روندش کنار میان

صرف نظر از کارایی ایده‌ها، توجه به میزان مشارکت شرکت‌کننده‌ها برای ایجاد روابط قابل اعتماد لازم و موثره تا به ایده‌پردازی ادامه بدند، هر شرکت‌کننده باید به خاطر وقت و تلاشی که صرف طوفان فکری کرده به نحوی مورد تقدیر و تشکر قرار بگیره مثلا بگید: “هی، امروز کارت عالی بود، میشه توی فرصت بعدی با یکم خلاقیت انرژی جلسه رو بالا ببری؟” و اگه مشارکت کمتر از حد انتظار بود، فرصت خوبیه که دلیلش رو جویا بشید یا شرکت‌کننده رو به ایده دادن و مستندسازی ایده‌های باقیمونده ترغیب کنید بعضی‌ها فقط با فضای گروهی مشکل دارند و تنهایی بهتر عمل می‌کنند پس اگه راهش رو به اونها نشون بدید، می‌تونند اطلاعاتی که در جلسه‌ی طوفان فکری بدست آوردند رو به تنهایی برای حل مشکل بکار ببرند هرگز قدرت یک تشویق ساده رو دستکم نگیرید شرکت‌کننده‌ها فراتر از وقت گذاشتن برای جلسه تلاش می‌کنند و باید از اونها قدردانی بشه پس صمیمانه اونها رو تشویق کنید.

 

بداهه گویی شرط رشد!

طبیعی است که با شروع جلسه‌ی طوفان فکری مقداری بدیهه‌گویی در طول جلسه حاکم باشد، حتی ممکن است کار به جلسه‌ی دوم بکشد و همچنان نسبت به نتیجه‌بخش بودنش مردد باشید چنین اتفاقی هم عالی و هم بسیار دیوانه‌کننده است. گاهی ایده‌ها به سرعت فوران می‌کنند و دهها ایده‌ی عالی مطرح می‌شود، اما گاهی راه به جایی نمی‌بریم چرا برخی جلسات عالی و برخی دیگر ناموفق هستند؟ به یاد داشته باشید که در هر جلسه‌ی ایده‌پردازی گروهی سه عامل در کار است:

  1. اولا طوفان فکری فرآیندی است که برای شکوفایی به زمان احتیاج دارد.
  2. دوما هدف جلسه‌ی طوفان فکری ارائه‌ی احتمالات است نه راه‌حل.
  3. سوما جلسات طوفان فکری از افرادی با دیدگاهها، تجارب و نظرات خاص خودشان تشکیل می‌شود این موضوع به این معناست که پویایی روابط بین فردی نقش مهمی در موفقیت جلسه دارد.

این عوامل هر جلسه را منحصربفرد و در عین حال غیر قابل پیش‌بینی می‌کنند، اما جای ترس نیست زیرا راههایی برای به حداقل رساندن علل این نوسانات وجود دارد از جمله این که واکنش شرکت کنندگان را برانگیزید. اگر از شما بخواهم تصویر یک هیولا را روی یک برگه‌ی سفید بکشید احتمالا برای‌تان مشکل باشد، اما اگر چند خط مارپیچ روی کاغذ بکشم و از شما بخواهم آن را به یک هیولا تبدیل کنید، کار بسیار راحت‌تر می‌شود این یعنی واکنش روان‌شناختی برای آدم‌ها واکنش نشان دادن راحت‌تر از خلق کردن است.

جمع بندی: پس اگر در جلسات بارش فکری چیزی در چنته داشته باشید که شرکت کنندگان را با آن به واکنش وادارید، گفتگو و در نتیجه ایده‌پردازی بیشتری شکل می‌گیرد که خود واکنش‌های بیشتری را دربردارد می‌خواهیم چند تکنیک اساسی بارش فکری را بررسی کنیم تا با استفاده از آن شرکت کنندگان جلسه را به واکنش وادارید تکنیک‌هایی که نه تنها خسته کننده نیستند، بلکه جلسه‌ی ایده‌پردازی را پویاتر می‌کنند.

با تکنیک ورودی و خروجی آشنا شوید

ساده‌ترین تکنیک طوفان فکری روش ورودی-خروجی است. این روش ساده مستلزم شروع جلسه با نوعی تمرین ورودی است تا زیربنای ایده‌های خروجی مهیا شود. تمرین ورودی می تواند هر چیزی باشد که بررسی مشکل رو کلید بزند. مثلا اغلب برای تغییر رفتار یک گروه خاص از ایده‌ پردازها درخواست کمک می شود، مثل وقتی می خواهیم یک محصول خاص را به مشتری بفروشیم یا مخاطب‌ها را از خدمات موجود باخبر کنیم. در این مورد چون مردم هدف هستند، منطقی است که رفتارشون را بشناسیم تا بفهمیم برای حل مشکل موجود در چه خصوصی باید تغییر ایجاد کنیم، پس تمرین ورودی می تواند تقسیم‌بندی جمعیت‌شناختی مخاطب و تهیه‌ی لیست رفتارهای آنها باشد.

این که

  • کجا می‌روند؟
  • چه کاری انجام ‌می‌دهند؟
  • با چه کسانی در ارتباط هستند؟
  • چه چیزهایی می‌خرند؟

با آگاهی از این موارد، می‌تونید از آنها به عنوان نقطه‌ی شروع ایده‌‌پردازی برای تغییر اون رفتار و حل مشکل‌تون استفاده کنید. کلمات توصیفی یک تمرین ورودی ساده‌ی دیگه هستند. اگر مشکلتان درباره‌ی یک موضوع عمده باشه، می‌توانید خیلی راحت جلسه رو با کلماتی که اون موضوع رو توصیف می‌کنند، شروع کنید با استفاده از صفت‌ها موضوع رو روشن‌تر کنید و با استفاده از افعال به آن جامه‌ی عمل بپوشانید.  با تهیه‌ی فهرست کلمات توصیفی درباره‌ی یک موضوع عمده، به دل خصوصیات آن موضوع می‌زنید، کلمات،‌ به عنوان رشته‌های ارتباطی بشر، به شرکت کنندگان جلسه کمک می‌کنند دو دستی به مفاهیم پیچیده بچسبند و بعدتر الهام‌بخش ایده‌ها باشند.

می توانید از کلمات مجزا استفاده کنید یا از بین جواب‌ها موضوعات خاصی رو انتخاب و فهرست خودتان را به چند خصوصیت اصلی محدود کنید، در هر صورت، حالا شرکت کنندگان شما سرنخ جدیدی برای ایده‌پردازی دارند.

جمع بندی: اساسا تموم تکنیک‌های طوفان فکری به صورت تمرین‌های ورودی-خروجی هستند که از این بین نوع نوشتاری از همه ساده‌تره به چالش کشیدن شرکت‌کنندگان با موضوعات جدیدی که باید حل شوند، برای پویایی جلسات طوفان فکری ضرورت داره

 

پارت بیستم

خلاقیت با صحبت از ایده‌های مختلف و تبدیل آنها به یک ایده‌ ی جدید به بار می نشیند. تصور این که کدام ایده‌های مختلف با هم نتیجه می دهند سخت است. اما به ندرت هدف نا همخوانی ایده‌هاست که البته رسیدن به آن از آنچه که فکر می‌کنید سخت تر است. با طراحی یک شبکه می توانید به جایی برسید که ایده‌های مختلف و پتانسیل آنها کم‌کم ظاهر شود.

برای این کار موضوع اصلی را وسط یک تخته وایت‌برد یا کاغذ بزرگ بنویسید و دورش را خط بکشید و خطوطی را از دایره به بیرون بکشید، در انتهای هر خط یک کلمه‌ی مرتبط با کلمه‌ی مرکزی بنویسید که می تواند یک کلمه‌ی توصیفی یا یک اصطلاح تکمیلی باشه. هر کلمه باید به کلمه‌ی مرکزی مرتبط باشد و این کار رو چند بار انجام بدهید تا وقتی که چند کلمه اطراف کلمه‌ی مرکزی داشته باشید.

دور هر کدام از این کلمات خط بکشید و همین کار را برای آنها هم انجام بدید، به این ترتیب، شبکه‌ی بزرگی از کلمات رو می‌سازید که به نحوی با همدیگه ارتباط دارند، اما هر چه از مرکز دورتر میشید، کلمات اختلاف بیشتری پیدا می‌کنند. با پر شدن تخته یا کاغذ، می توانید از روش‌های مختلفی از شبکه‌ی ایده‌‌ی حاصل استفاده کنید که ساده‌ترین راه، ایده‌پردازی با الهام از تک‌تک کلمات است، کلمات الهام بخش ایده‌ها هستند و باید یک تخته یا کاغذ مملو از کلمات جالب داشته باشید تا از اونها الهام بگیرید.  همچنین، می‌تونید با پیدا کردن رشته‌های ارتباطی بین ایده‌های به ظاهر متفاوت قدرت خلاقیتتون رو به چالش بکشید.

جمع بندی: به غیر از کلمه‌های روی تخته یا کاغذ، دنبال دو کلمه‌‌ بگردید که می توانند کنار یکدیگر ارتباط جالبی داشته باشند، باز هم بهتر است دو کلمه‌ای که در ظاهر ارتباطی با هم ندارند را کنار هم قرار دهید تا ببینید مشکل از دریچه‌ی این دو ایده‌ی ترکیب شده چطور به نظر می رسد. شبکه‌ی ایده‌ها یک تمرین ورودی ذهنی برای شرکت کنندگان است و جرقه‌ی ایده‌های احتمالی زیادی را به آنها می دهد.

 

با تغییر دیدگاه، همه چیز را با جزئیات بیشتری ببینید!

در صنعت فیلم‌سازی یک اصطلاح وجود دارد به اسم POV که به معنی دیدگاه است، اینگونه با دوربین نشان می دهند که یک شخصیت دارد به چیزی نگاه می کند. فرض کنید دارید با سگ خود راه می روید و با دوربین از آن فیلم می‌گیرید. در این صورت فیلم از دیدگاه شماست. حالا اگر دوربین را به قلاده‌ی سگ وصل کنید، فیلم از دیدگاه سگ شما خواهد بود. با تغییر دیدگاه، دنیای اطراف هم تغییر می‌کنه چون با یک دیدگاه ثابت نمیشه همه چیز را مشاهده و بررسی کرد. ایده‌پردازی هم ممکن است گرفتار همین رفتار سطحی شود، وقتی یک مشکلی مطرح می شود ایده‌ها معمولا از یک دیدگاه شکل می گیرند، وقتی یک دیدگاه کاملا بررسی میشه و دیگر چیز جدیدی ندارد سعی کنید تغییرش بدید.

فرض کنید می خواهید یک ویدیوی آنلاین درباره‌ی یک تور تنیس بسازید و در حال حاضر مشغول ایده پردازی هستید. بدیهی است که اینجا یک شخص ثالث دیدگاهش را  درباره‌ی تور تنیس مطرح می کند، شاید ایده‌اش این باشد که وسایل مورد نیاز در جریان یک مسابقه‌ی تنیس زنده نمایش داده شوند. اما از راه های زیادی می توانید داستان یک مسابقه‌ی تنیس را تعریف کنید، فقط کافیست تغییر دیدگاه بدید.

چطوره داستان فیلم را از دیدگاه توپ یا زمین یا تور تعریف کنید؟ از دیدگاه بازیکنان، هواداران و جایگاه تماشاچیان چطور؟ خطوط زمین، میله‌ها یا حتی راکت‌ها چه حرفی برای گفتن دارند؟ با تغییر دیدگاه می توانید دنیای جدیدی را به احتمالات باز کنید پس مشکل را از یک زاویه‌ی متفاوت مطرح کنید تا شرکت کننده‌ها مسئله‌ی جدیدی برای حل کردن داشته باشند.

 

گروه را به بخش های کوچک تقسیم کنید

جلسات بارش فکری از افراد مختلفی با دیدگاه ها،‌ تجربه‌ها و نظرات خاص و متفاوتی تشکیل می شود.  اگر این تنوع گروهی در جریان ایده پردازی محقق شود واقعا یک موهبت است. به دلایل مختلف گاهی در هر جلسه‌ی ایده‌پردازی گروهی، بعضی از شرکت کنندگان همکاری نمی‌کنند. در این صورت، پتانسیل حل مشکل یا الهام بخشی به گروه رو از دست می دهید. این عدم مشارکت ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد. ممکن است فرد یا افراد درونگرا باشند یا با یک نفر دیگر در جلسه اختلاف نظر داشته باشند. ممکن است فکرشان درگیر موضوع دیگری باشه و ایده‌ای در ارتباط با مشکل شما به ذهنشون نرسد. این اتفاق به هر دلیلی که باشد، باید برگرداندن آنها به بازی و مشارکتشون در حل مشکل که هدف جلسه‌ست رو در اولویت قرار بدید.

به این منظور، گروه رو به چند زیرگروه تقسیم کنید و حل هر مشکل رو به یک گروه بسپارید طوریکه در راستای گفتگوی کلی باشه، مثلا فرض کنید یک گروه بارش فکری شش نفره دارید. اول جلسه با یک سری کلمات توصیفی به تشریح موضوع اصلی بپردازید. بعد کمی زمان بذارید و اون کلمات رو به سه دسته‌ی کلی تقسیم کنید بعد گروه رو به سه زیرگروه تقسیم کنید و هر موضوع رو به دو نفر بدید

بعد هر گروه یه گوشه می‌شینند تا با توجه به موضوعی که به اونها سپرده شده برای حل مشکل ایده بدهند بعد گروه رو دوباره دور هم جمع کنید و نتایج رو مطرح کنید تا بیشتر درموردش بحث کنید

جمع بندی: با تقسیم گروه به چند زیرگروه، آنهایی که از موضوع جلسه دور شده اند را از تنهایی در می آورید و تشویق به مشارکت می‌کنید. با این روش می توانید از دیدگاههای خاص تمام افراد حاضر در اتاق سود ببرید.

 

داستان سرایی را فراموش نکنید!

داستان سرایی موثرترین راه ارتباطی و مفهومی شناخته شده برای بشر است. وقتی سعی می‌کنیم یک مفهوم جدید را یاد بگیریم از دیگران می خواهیم برای ما مثال بزنند که خودش یک نوع داستان است. ارتباط برقرار کردن از طریق داستان در ذات بشر است. چون ساختار داستان‌ها عموما شناخته شده هستند و میتوان با استفاده از این ساختار برای ایده‌ پردازی به شرکت کنندگان جلسه‌ی بارش فکری، الهام بخشید.  شخصیت‌ها و طرح، اجزای اصلی هر داستان هستند. می توانید شخصیت داستانتان را مشکل یا مخاطب هدف که راه حلتان برای آنها است در نظر بگیرید.

طرح داستان به سه بخش اصلی یعنی:

  1. پیکربندی
  2. تعارض
  3. حل آن تعارض

تقسیم می شود، اینجاست که شرکت کنندگان وارد می شوند و می توانید شرکت کنندگان را با استفاده از شخصیتی که برای داستان تان انتخاب کرده اید، وارد صحنه کنید. طرح داستان با آنهاست اما باید حول مشکل شما باشد که می‌خواهید برای آن به یک راه‌حل برسید. طبیعی است که فقط بخواهیم مشکل را در قالب ساختار، تعارض و حل آن تعارض بازگو کنیم، این کار برای شروع خوب است اما استفاده از یک فیلتر می تواند فرصت جدیدی را برای ایده‌ پردازی به گروه بدهد.

مثلا فرض کنید مشتری کار طراحی غرفه‌ی یک نمایشگاه تجاری رو به شما داده است. اگر این کار را به شکل یک داستان در نظر بگیریم، احتمالا به چنین داستانی می‌رسیم. دیو پشت میز پیشخوان در غرفه نمایشگاه ایستاده و سیل مشتری‌های احتمالی که از مقابل غرفه‌ی محقرش رد می شوند را رصد می کند. پس یک طراح باهوش استخدام می کند تا ظاهر غرفه‌اش رو بهتر کند و رهگذرها را به مشتری ثابت تبدیل کند. حالا مشکل‌ خیلی خوب بازگو شده است اما مشخص نیست کار چطور انجام شود.

پس باید از یک فیلتر ردش کنیم حالا باید تمرین شبکه‌ی ایده رو انجام بدهید که کلمه‌ی پرنور را بیرون می دهد. حالا با این فیلتر جدیدی که در نظر گرفته ایم یک بار دیگر داستان رو بیان می کنیم: “دیو پشت میز شرکت در سالن نمایشگاه ایستاده است و سیل مشتری‌های احتمالی که از جلوی غرفه‌ی محقرش رد می شوند را رصد می کند، پس یک طراح باهوش استخدام می کند تا حضورش در نمایشگاه تجاری رو با یک غرفه‌ی پرنور که لوگوی شرکتش را روی زمین منعکس می کند، پررنگ کند. دیو با این کار توجه حضار را به شرکتش جلب می کند، طوریکه خروار خروار پول به پایش می‌ریزند.”

این داستان غیر واقعی نشان می دهد که کلمه‌ی پرنور چقدر می تواند الهام‌بخش یک ایده باشد و مهم‌تر از آن، به یک ایده‌ی زیرکانه‌ی دیگر ختم شده که انعکاس نور می باشد. هرچند شاید این داستان برای ما آشنا باشد اما دقت کنید که شکل دادنش کار آسانی نیست. اگر از این تکنیک استفاده می‌کنید، خودتان را به کیفیت داستان محدود نکنید، این تکنیک را سرلوحه‌ی کارتان قرار بدهید تا نه فقط به ایده‌ها برسید، بلکه اون ایده‌ها خودشون زمینه‌ساز ایده‌های دیگه بشوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *